هرکس منتظر است... | ||
یه حس خوب.... یه نگاه خوب.... یه تصور خوب... از چی؟؟؟؟ از روزی که 18 ساله توش تولد میشم و خیلی دوستش دارم.... به خصوص امسال... چرا نداره..... چون با جد بزرگم سید ساجدین توی یه روز تولد شدم.... آقا جان امسال را به پاقدم شما نکو میگیرم.... [ سه شنبه 93/3/13 ] [ 10:56 صبح ] [ سیده زهرا ضرغامی ]
می خواستند داغ تو را شعله ور کنند وقتی که سوختی همه را با خبر کنند می خواستند دفن شوی زیر خاکها تا زنده زنده از سر خاکت گذر کنند می خواستند شام غریبان بپا کنند تا بچه های فاطمه را در به در کنند از ناسزا بگو که چه آورده بر سرت می خواستند باز تو را خونجگر کنند زنجیر دست شما بسته باشد و مثل مدینه فاطمه ات را سپر کنند قوم یهود را به مصافت کشیده اند تا تازیانه ها به مراتب اثر کنند حالا بیا بگو که ملائک یکی یکی فکری برای این تن بی پال و پر کنند این اشک ها مسافر یک جسم بی سرند وقتش رسیده است به آنجا سفر کنند
***رحمان نوازنی*** [ یکشنبه 93/3/4 ] [ 11:14 صبح ] [ سیده زهرا ضرغامی ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.Net ] |